گالیلئو گالیله دانشمند، فیزیکدان، منجم بزرگ و مخترع سرشناس ایتالیایی در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی بود. ا و یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین بود. گالیله را «پدر علوم تجربی» میدانند.
او با استفاده از ابزار کار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قوانین طبیعت را با استفاده از آزمایش بدست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به کمک آزمایش مشخص کند. همچنین گالیله در سن 17 سالگی قانون حرکت آونگ را کشف کرد.
بخشی از شهرت وی به دلیل تأیید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن کره زمین در جهان است که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد. گالیله با تلسکوپی که خود ساخته بود به رصد آسمانها پرداخت و توانست جزئیات سطح کره ماه را مشاهده کند.
زندگی
گالیله در ۱۵ فوریه ۱۵۶۴ در شهر پیزای ایتالیا به دنیا آمد. پدر گالیله، وینچنزو (Vincenzo Galilei) از موسیقیدانان به نام ایتالیا بود. گالیله دارای پنج خواهر و برادر دیگر بود.
ابتدا قرار بود در کلیسا برای کشیش شدن مشغول شود اما پدرش وی را به تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه پیزا فرستاد. گالیله طب را نیاموخت اما به جای آن به مطالعه ریاضیات پرداخت و به آن علاقهمند شد به گونهای که در سال ۱۵۸۸ توانست به عنوان مدرس ریاضیات در همین دانشگاه به کار مشغول شود.
سه سال بعد به دانشگاه پادوا رفت و به تدریس هندسه، مکانیک و نجوم پرداخت. وی تا سال ۱۶۱۰ آموزش و پژوهش را در این دانشگاه ادامه داد و بیشترین دستاوردهای علمی و تحقیقاتی وی مربوط به همین دورهاست.
گالیله پیرو مذهب کاتولیک از دین مسیحیت بود. وی با مارینا گامبا ارتباط داشت و از وی دارای دو دختر و یک پسر شد، اما هرگز با او ازدواج نکرد. دو دختر او، ویرجینیا و لیویا، هر دو به صومعه رفتند و به ترتیب خواهر ماریا سلست و خواهر آرکانجلا شدند. پسرش وینچنزیو نزد مارینا گامبا در پادوآ ماند. در سال 1613، مارینا با «جووانی بارتولوزی» ازدواج کرد و وینچنزیو به پدرش در فلورانس پیوست.
پسر گالیله که در اواخر عمر وی به همراه او زندگی میکرد و یکی از زندگینامه نویسهای گالیله هم هست، همواره از این بابت که گالیله با مادرش ازدواج نکرده بوده است وی را سرزنش میکرد. البته گالیله با اینکه هرگز با مارینا ازدواج نکرد، اما وظایف یک همسر را در قبال او و نیز وظایف یک پدر را در قبال فرزندانش به نحو احسن انجام داد. او آنقدر متعهد بود که از برادر خود هم حمایت زیادی کرد.
سایه ارسطویی
از زمان قدیس آکویناس تا گالیله در حدود چهار قرن دانایی در اروپا زیر سایه ارسطو بود. اگر کسی میخواست بداند، راهش این بود که کتابهای ارسطو را به دقت بخواند، تفسیرهایی را که بر آثار ارسطو نوشته شده بود، مطالعه کند تا منظور او را در بندهای دشوار بفهمد. فلسفه و دانش یکی بودند. ارسطو در آثار متعددی به فلسفه طبیعی (فیزیک) پرداخته، اما اصول علوم فیزیکی را در کتاب، مابعد الطبیعه (متافیزیک) بیان کرده بود. هدف اصلی فلسفه ارسطو تعمق در علل پدیدهها و پی بردن به منظور غایی از همه رویدادهای طبیعت است. انواع علتها عبارتند از ماده، صورت، فاعل و غایب.
در کیهانشناسی ارسطو بر آن بود که ورای عناصر در بعد که تغییرپذیرند، جوهر پنجمی هست که تغییرناپذیر است. کیهانشناسی ارسطویی در مقابل نجوم بطلمیوسی تاب آورد و دچار تغییری نشد، اما در مواجهه با نجوم کپرنیکی- که خود زمین را در حرکت میدانست- نتوانست دوام بیاورد.
در اکتبر ۱۶۰۴ یک ابرنواختر در آسمان شب پدیدار شد. بنابه اصول بنیادی ارسطو وقوع هیچ تغییری در آسمان هرگز ممکن نبود، چون همه چیزهای آن از ماده تغییر ناپذیری به نام اتر ساخته شده است. گالیله سه سخنرانی عمومی درباره ستاره جدید برگزار کرد و نشان داد که جای این ستاره باید در آسمان باشد. یعنی که ارسطو به کلی در اشتباه بوده است. امروزه فهمیدنش سخت است که روزگاری اگر یک ریاضیدان محض میتوانست ثابت کند که آسمان واقعا تغییر می کند چه تیشهای به ریشه فلسفه طبیعی زده بود!
کرمونینی به نمایندگی از طرف فلاسفه اعلام کرد که قواعد معمولی اندازهگیری در روی زمین را نمیشود در مورد فواصل بسیار دور به کار برد. گالیله در پاسخ گفت برای ریاضیدان فرقی نمیکند که چیزی که مشاهده میشود جوهر پنجم باشد یا پوره سیبزمینی، چون ماهیت این چیز را فاصلهاش تغییر نمیدهد.
محاکمه در کلیسا
در سال ۱۶۱۰ انتشار یافتههای علمی وی در تائید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. این نظریه مخالف نص کتاب مقدس بود و از سویی با نظریات ارسطو که کلیسا حامی آن بود همخوانی نداشت.
گالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای کلیسا با حرکت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افکار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاکمه کشاندند.
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیههای علمی را که براساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن میگشتند مردود میشمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را -که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستارهای ما نیست و زمین و سیارهها به دور آن میگردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک به دست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدیدی را برانگیخت. روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کرده و آن را مطرود شمردند. گالیله با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال «بلاربن» و کاردینال «باربرینی» سابقه دوستی داشت که از او حمایت میکردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن شوند که واتیکان در سال 1616 اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کند.
گالیله نمیتوانست مخالفین خود را به وسیله تجربه و مشاهده محکوم کند زیرا هیچگونه استدلال غیرمذهبی برای ایشان کافی نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاً میبایست گالیله محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود.
در سال 1632 که دوست او کاردینال «باربرینی» به نام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها از بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع میکنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی که در مکالمات از بطلمیوس دفاع میکند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعا نامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
من گالیله در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمدهام و در حالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس میکنم توبه میکنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آن را منفور و مطرود مینمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آرستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر در آورد.
آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه، (لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام میگذاریم. او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید این آزادی را داشته باشد که نظریههایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریههای جدیدی را بنیان گذارد. او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.
دستاوردها
گالیله در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. به باور گالیله یکی از برجستهترین دانشمندان رنسانس در اوایل قرن ۱۶ «بدون ابزار شناخت علمی نمیتوان به علم دست یافت.» او معتقد بود که: «برای شناخت علمی بجای گمانه زنی، باید هر چیز را اندازهگیری و سنجش کرد. آنچه را که نمیتوان اندازه گرفت را نیز باید کوشش کرد که قابل اندازهگیری کرد.» او همچنین نوشت که: «قانون طبیعت با زبان مادی نوشته شدهاست.» روش علمی تازه نخستین گام اساسی بشر بسوی کشف یک دنیای تازه بود و راه را برای انقلاب علمی و فنی و اختراعات تازه و دگرگون ساز گشود. دوران نوزایی در حقیقت دوران آزادی انسان از قید و بند طبیعت و نیز جهل خود خواسته انسان بود. طبیعت دیگر چیزی نبود که ماورا انسان قرار گرفته باشد و انسان تنها چیزهایی درباره اش میداند، بلکه طبیعت به موضوع کار، تجربه و کاربرد انسان تبدیل شد.
- روزی وقتی در کلیسا بود زمان رفت و رگشت یک چلچراغ آویزان را با جریان نبض خود اندازه گرفت. سپس آزمایشهای مشابهی در اتاق خود انجام داد و مشخص کرد که مدت زمان کامل رفت و برگشت یک جسم آویخته به دامنه رفت و برگشت بستگی ندارد و برای طول کمان مسیر کوتاه و بلند یکسان است. گالیله در سن 17 سالگی قانون حرکت آونگ را کشف کرده بود این مشاهده را یونانیها نادیده گرفته بودند. قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار میرود مثلاً برای اندازهگیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده میکنند. آزمایشهای او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت میشوند در بر میگیرد.
- گالیله ثابت کرد که شتاب ناشی از گرانش صرفنظر از ترکیب اجسام بر همه آنها یکسان اثر میکند (آزمایشی مشهور بر فراز برج پیزا). گالیله قانون لختی را ثابت کرد. بنابراین قانون هر جسمی تندی یا جهت حرکت خود را فقط وقتی تغییر میدهد که بر آن نیرویی از خارج اثر کند.
- برخی گالیله را مخترع تلسکوپ میدانند .زیرا به دلیل انگیزههای مذهبی و سیاسی بسیاری از دستاوردهای دیگر دانشمندان به وی نسبت داده شد. در سال ۱۶۰۹ شایع شد که در سوئیس با ترکیب عدسیها توانستهاند وسیلهای برای مشاهده اشیای دور دست اختراع کنند. وی در همین سال توانست اولین تلسکوپ خود را با ترکیب کردن چند عدسی بسازد که از قدرت کمی برخوردار بود اما گالیله با آن توانست مشاهدات علمی فراوانی کند.
- او نخستین کسی است که برای مشاهده های اختر شناسی از تلسکوپ استفاده کرد. تلسکوپ او نشان میداد که روی سطح ماه پستی و بلندیها و بر سطح خورشید لکههایی وحود دارد اگرچه ارسطوی معتقد بود که افلاک بدون هیچ عیبی و نقصی است .
- گالیلئو گالیله با تلسکوپی که اختراعکرد، ثابت کرد که سیاره ناهید مراحلی مانند ماه دارد و به دور خورشید میگردد و خورشید مرکز آن است.
- گالیله نخستین کسی بود که چهار ماه سیاره مشتری را رصد کرد. در 1609 یک دوربین نجومی ساخت (دوربین گالیله از یک عدسی محدب شیئی و یک عدسی مقعر بعنوان چشمی تشکیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 چهار عدد از قمرهای سیاره مشتری را کشف کرد (این اقمار در حال حاضر با نام اقمار گالیلهای شناخته میشوند). کشف قمرهای مشتری و مشاهده حرکت آنها و اظهار نظر درباره آنها دشمنی کلیسا را به دنبال داشت.
- با رصد راه شیری گالیله دریافت که تعداد ستارگان این مجموعه بیشتر از آن است که قابل شمارش باشد.
- گالیله نخستین کسی بود که جزئیات سطح ماه را با تلسکوپ مشاهده و ثبت کرد. وی همچنین دریافت که نور ماه حاصل انعکاس نور خورشید است و این نور از خودش نیست.
- گالیله یک پرگار هندسی و نظامی اختراع کرد که در حل یک مسئله عملی توپخانه کاربرد داشت و بعدها از آن در حل تقریبی تمام مسائل ریاضی عملی قابل تصور در آن زمان استفاده شد. یک دستگاه گرمان ها نیز ساخت که در پزشکی به کار برده شد.
- آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف کتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود که فعالیتهای علمی خود را در رشته فیزیک در آن نوشته است.
مرگ
گالیله در ۸ ژانویه ۱۶۴۲ در سن هفتاد و هفت سالگی درگذشت. او را، پدر اخترشناسی رصدی، پدر روش علمی و پدر علم مدرن لقب یافتهاست.
گردآورنده: دنیاها، دانشنامۀ فارسی | www.donyaha.ir