امیلی دو شاتله یکی از ریاضیدانان، فیزیکدانان و نویسندگان بزرگ فرانسه به شمار میرود. شناخته شدهترین دستاورد او ترجمه و تفسیر کتاب «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» ایزاک نیوتن در سال 1687 است که حاوی قوانین اساسی فیزیک است. این ترجمه که پس از مرگش در سال 1756 منتشر شد، هنوز به عنوان ترجمه استاندارد فرانسوی در نظر گرفته میشود.
او همچنین به عنوان همکار فکری و معشوقه «ولتر» شناخته میشود. زندگی نامهها، کتابها و نمایشنامههای متعددی درباره زندگی و آثار او در دو قرن پس از مرگش نوشته شده است. در اوایل قرن بیست و یکم، زندگی و ایدههای او علاقهمندان زیادی پیدا کرد.
زندگی
امیلی دو شاتله در ۱۷ دسامبر ۱۷۰۶ در فرانسه متولد شد. پدر امیلی منشی دربار لوئی چهاردهم بود و به واسطه این سمتش شرایط خوبی را برای خانوادهاش فراهم کرده بود. پدر او از بی دست و پایی دخترش در عذاب بود بنابراین به فکر افتاده بود او را با مهارتهای اسبسواری آشنا کند و چون از ازدواج دخترش با توجه به ظاهرش تردید داشت، علاقهمند بود تا امیلی به تحصیلات رو بیاورد. تنها فرصت تحصیل در آن زمان برای دختران یادگیری در مدرسه مذهبی دخترانه بود.
ادامه تحصیل امیلی سه علت داشت:
- به علت اینکه در یک خانواده اشرافی بود و میتوانست به مدرسه برود و از معلمان سرخانه استفاده کند.
- نبوغ امیلی، او در 12 سالگی ایتالیایی و لاتین را میدانست و در 15 سالگی به زبان فرانسه کتاب ترجمه میکرد.
- نگرش و تفکر پدر امیلی بود. پدر امیلی به این نتیجه رسیده بود که او هرگز نمیتواند ازدواج کند و مشتاق بود که آموزش مفاهیم پیچیده بتواند زندگی بدون شوهر او را جبران کند.
پس از گذر سالها امیلی یک سوارکار زبده و یک پژوهشگر مشهور شد و بر خلاف انتظار پدرش در 18 سالگی با مرد مسنی به نام مارکیز فلوران (شوهرش ۳۴ سال) که با او تفاهم کامل داشت ازدواج کرد و صاحب ۳ فرزند شدند. امیلی بیشتر وقت خود را در خانه یا مهمانیها یا قمارخانهها سپری می کرد.
با اینکه امیلی در زندگی اجتماعی خود خیلی فعال بود اما هرگز از مطالعه ریاضی غفلت نکرد و تعصبات اجتماعی اجازه نداد تا او هرگز از یادگیری ریاضی و علوم باز دارد. مثلا وقتی از حضور امیلی در یکی از محافل دانشمندان و ریاضیدانان خودداری می شد، او فورا به منزل باز می گشت و با پوشیدن لباس مردانه در مجلس حضور می یافت.
کارهای علمی
امیلی در تمام مدت تعدادی کار عملی انجام داد. وقتی نتوانست کتاب علوم مناسبی برای پسرش بیابد، تصمیم گرفت خودش کتاب علومی برای او بنویسد و کتاب مبانی فیزیک در شرح روش علمی لایب نیتز نوشت. امیلی دو شاتله فقط یک کتاب غیر علمی گفتار در باب شادی نوشت که مجموعهای از نوشتههای او درباره خوشبختی و فلسفه اخلاق است. دو شاتله در ابتدا ترجیح میداد در نقش خود به عنوان نویسنده ناشناس بماند، زیرا میخواست جنسیت خود را پنهان کند. با این حال، در نهایت، علیرغم تبعیض جنسی رایج، نهادها برای روشنفکران سالننشین قانع کننده بودند.
در سال ۱۷۳۷ مقالهای را در مورد «ماهیت آتش» نوشت که امروزه به عنوان ماهیت نور و امواج مادون قرمز شناخته میشوند. او در آن حدس زد که ممکن است در خورشیدهای دیگر رنگهایی وجود داشته باشد که در طیف نور خورشید روی زمین یافت نمیشوند. کارهای امیلی را میتوان گفت تا حدودی مقدمهای بر نظریههای اینشتین بودهاند.
زمانی که در سیره اقامت داشت او به مطالعه مفهوم جدید روش علمی نیوتن روی آورد. آخرین کار امیلی در آن زمان موضوع نور شناسی بود. شخصیت دوگانه امیلی از او انسان عجیبی ساخته بود، یک نقش زن بازیگوش و شوخ طبع و مهمان باز با لباس های زیبا همراه با رقص، قمار، عشوه گری و دیگری دانشمندی جدید که به تحقیقات مهم علاقه داشت و آثار مهمی را به چاپ رساند.
در سالهای آخر زندگیاش، مقالهای در مورد ذخیره انرژی نوشت که در زمره کارهای بسیار ارزنده در آن زمان و حتی زمان حال قرار گرفت.
یکی از اقدامات مهم دو شاتله ترجمه مقاله پرینسیپیا (Principia) نیوتن به فرانسوی است که این کار وی در آشنا کردن مردم فرانسه با نیوتن نقش مهمی داشت.
از سرگیری مطالعات
در سال 1733 در سن 26 سالگی، دو شاتله مطالعات ریاضی خود را از سر گرفت. در ابتدا، او نزد یکی از اعضای آکادمی علوم، جبر و حساب دیفرانسیل و انتگرال آموزش دید. و از یوهان برنولی، که استاد لئونارد اویلر بود، آموزشهای خوبی دریافت کرده بود. دو شاتله با تدبیر به دنبال برخی از بهترین معلمان و دانش پژوهان فرانسه بود تا او را در ریاضیات راهنمایی کنند. در یک مناسبت در کافه گرادوت، جایی که مردان اغلب برای بحث و گفتگوی فکری جمع میشدند، وقتی سعی کرد به یکی از معلمانش بپیوندد، مؤدبانه از کافه بیرون انداخته شد. او ناامید نشد و پس از اینکه لباس مردانه پوشید، بازگشت و به جمع آنها پیوست.
معشوقه فرهیخته - رابطه با ولتر
دو شاتله ممکن است ولتر را در کودکیاش در یکی از سالنهای پدرش ملاقات کرده باشد. خود ولتر تاریخ ملاقات آنها را در سال 1729 بیان کرده است (زمانی که از تبعید خود در لندن بازگشت). با این حال، دوستی آنها از ماه مه 1733 زمانی که امیلی پس از تولد سومین فرزندش دوباره وارد جامعه شد، گسترش یافت.
دو شاتله از ولتر دعوت کرد تا در خانه روستاییاش در اوت-مارن فرانسه زندگی کند و او همدم دیرینه او شد. او در آنجا به تحصیل فیزیک و ریاضیات پرداخت و مقالات و ترجمههای علمی منتشر کرد. ولتر بهعنوان یک فرد ادبی و نه علمی، تلویحاً مشارکت امیلی را در «اصول فلسفه نیوتن» تأیید کرد.و آنرا از طریق شعری در ابتدای مقدمه به او تقدیم شد، جایی که ولتر مطالعه و مشارکتهای او را ستود.
ولتر و دو شاتله که به علم علاقه داشتند، همکاری علمی داشتند. آنها آزمایشگاهی در لورن راه اندازی کردند. در یک رقابت سالم، هر دو در مسابقه جایزه آکادمی پاریس در سال 1738 در مورد ماهیت آتش شرکت کردند، زیرا دو شاتله با مقاله ولتر مخالف بود. اگرچه هیچ یک از آنها برنده نشدند، اما هر دو مقاله مورد تقدیر قرار گرفتند و منتشر شدند.بنابراین او اولین زنی بود که مقاله علمی منتشر شده توسط آکادمی داشت.
عشق افلاطونی آنها ۱۶ سال طول کشید. آن دو باهم، ۲۱ هزار کتاب جمع آوری کردند و خواندند، که بیسابقه است. شرح این عشق در «ولتر عاشق» از Nancy Mitford آمده است.
مرگ
در ماه مه 1748، دو شاتله با شاعر فرانسوی، ژان-فرانسوا دو سنلامبر رابطه برقرار کرد و از او باردار شد. او در نامهای به یکی از دوستانش به ترس خود مبنی بر اینکه از بارداری جان سالم به در نمیبرد، خبر داد. در شب 4 سپتامبر 1749 دختری به نام استانیسلاس آدلاید به دنیا آورد. دو شاتله در 10 سپتامبر 1749 بر اثر آمبولی ریه درگذشت. او 42 سال داشت. دختر نوزادش 20 ماه بعد درگذشت.
شوق زندگی و شوق یادگیری در زندگی دوگانه امیلی با لقب زیبای « ونوس-نیوتن» از طرف فردریک دوم، پادشاه پروس فضای بیشتری پیدا می کند. او قاطعانه از اصول جهانی که پیششرط معرفت و عمل انسان است، طرفداری میکرد و معتقد بود که این نوع قانون فطری است. دو شاتله ادعای ضرورت یک پیش فرض جهانی را داشت، زیرا اگر چنین آغازی وجود نداشته باشد، تمام دانش ما نسبی است.
گردآورنده: دنیاها، دانشنامۀ فارسی | www.donyaha.ir