مغز انیشتین
در زمینه اسرار نبوغ اینشتین تا کنون کار های جالب توجهی انجام شده است که پاره ای از این کارها در زمان زندگی او و تعدادی در زمان بعد از مرگ او انجام گرفته است. برای مثال انجام انواع ازمایشات مربوط به علکرد الکتریکی مغز وی (به وسیله کرفتن نوار مغزی ابتدایی ) از این جمله محسوب می شوند.
اما بعد از مرگ وی شخصی به نام دکتر هاروی با عمل جراحی مغز وی را از جمجمه اش خارج و در محلی نگهداری کرد.
هر چند این عمل به صورت مخفیانه و غیرقانونی انجام گرفت و بعدها مشکلات زیادی برای او به وجود اورد اما امکان مطالعات بعدی بر روی مغز انیشتن را امکان پذیر کرد.
نتایج شگفتانگیز شکافتن مغز مردان و زنان
یک قسمت از مغز اینشتین که مرتبط با استدلالات ریاضی است، 15 درصد پهنتر از دیگر مغزهای معمولی است. معمولا مغز همه انسانها، دو قسمت کاملا جداگانه دارد، حال آنکه مغز انیشتن به نظر یک شبکه میرسد که سیناپسهای این قسمت بسیار متراکم بودهاند توماس هاروی» به مدت چهل سال نگهبان مشهورترین مغز قرن بیستم بوده است. «ساندرا ویتلسون» هم از اساتید دانشگاه «مکمستر اونتاریو»ی کانادا، تحقیقاتی را روی مغز انسان آغاز کردند تا بتوانند به نتایج بزرگی دست یابند.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، ویتلسون که از سال 1997 راجع به مغز انسان تحقیق میکند، در سال 1987 توانست، رضایت 120 مرد و زن را برای اهدای مغزشان بعد از مرگ جلب کند.
بر پایه تحقیقات وی، هیچکدام از مغزها با هم مشابه نبودهاند. او به دنبال رابطه شکل ظاهری و تواناییهای ذهنی و همچنین مقایسه راستدستان و چپدستان بود. وی از راههای سادهای چون اندازهگیری مغز، وزن کردن آن، شمارش سلولها و... استفاده کرده است.
ویتلسون میگوید: ما به هیچ وجه به دنبال تأثیر جنسیت بر مغز نبودیم، اما سرانجام متوجه شدیم که این امر اختلاف بزرگی را ایجاد میکند.
به نظر وی، شکل مغز بر اساس جنسیت صورت میگیرد. مغز زنها و مردها از هم بهتر یا بدتر نیستند، اما از جوانبی متفاوتند و کسی نمیداند که چگونه این تفاوتهای عصبی، باعث ایجاد تفکرات و رفتارهای متفاوت شده و بر واقعگرایی، تجزیه و تحلیل اطلاعات، قضاوتها و رفتار اجتماعی تأثیر میگذارد.
برای مثال، مغز زنان به نظر سریعتر از مردان میرسد. در مقابل، سلولهای خاکستری مغز مردان بیشتر از زنان است. چینخوردگیهای مغز زنان بسیار پیچیدهتر و زیادتر است که شامل ساختارهای عصبی پیچیدهتری در درونش است. مردان و زنان از قسمتهای متفاوتی از مغز برای یادآوری خاطرات، احساسات عاطفی، تشخیص اشکال، حل مشکلات و تصمیمگیری استفاده میکنند.
تحقیقات نشان داده است که کوچک یا بزرگ بودن ساختارهای عصبی، بر اساس راست یا چپ دست بودن مردان متفاوت است، اما در زنان تقریبا به یک اندازه است.
نرونهای سطح مغز (کورتکس) در زنان به هم نزدیکتر است و باعث شده تعداد این ساختارها در مغز زنان 12 درصد بیشتر از مردان باشد؛ این امر توجیهکننده سطح مساوی هوش زنان و مردان به رغم تفاوت در اندازه آنهاست.
کارشناسان انستیتو مغز مسکو اعلام کردهاند که وزن مغز «ولادمیر لنین»، رهبر سابق اتحاد شوروی، حدود 3 پوند، مغز «ایوان تورگینف»، حدود 4/4 پوند و مغز «آناتول فرانس» هجونویس 1/2 پوند بوده است. این در حالی است که بنا بر گفته مقامات بیمارستان «پرینستون» کانادا، مغز «انیشتن» حدود 7/2 پوند وزن داشته که کمتر از میانگین معمول برای مردان است.
آمار از مغز انیشتن همچنان مجهول باقی ماند تا در سال 1985 «ماریون دایاموند» کشف کرد که سلولهای مغز این فیزیکدان دارای سلولهای فعال بیشتری بوده و سلولهای عصبی بهتر از یازده مغز دیگر پرورش میداده است. این سلولهای غیرمعمول مغزی در محلی قرار داشتند که با مهارتهای ریاضیاتی و یادگیری زبان مرتبط بوده است.
ویتلسون که به همراه هاروی از سال 1995 بر مغز انیشتن تحقیق کردهاند، میگویند: این مسئله نشان میدهد که اندازه مغز در مردان نمیتواند فاکتور اساسی در میزان هوش آنان باشد.
آنان بخشهای مختلف مغز انیشتن را با مغزهای موجود در مجموعه خود تطبیق داده و کشف کردند که یک قسمت از مغز انیشتن که مرتبط با استدلالات ریاضی است، 15 درصد پهنتر از دیگر مغزهای معمولی است. همچنین کشف کردند که این بخش مغز، فاقد شکافی است که در سایر مغزها موجود است. معمولا مغز همه انسانها، دو قسمت کاملا جداگانه دارد، حال آنکه مغز اینشتین به نظر یک شبکه میرسد که سیناپسهای این قسمت بسیار متراکم بودهاند.
وی میگوید: شاید این امر یکی از مهمترین دلایل برجستگی هوشی وی بوده است. به هر حال از هر یک میلیارد نفر، یک نفر چنین مغزی دارد.
بر پایه تحقیقات آنان، تفاوت در اندازه قسمتی مخصوص از مغز باعث تغییر در تست هوش است، اما تنها در زنان و حافظه نیز بسته به میزان تراکم نرونهاست، اما تنها در مردها. با افزایش سن، حجم مغز نیز افزایش پیدا میکند اما تنها در مردان و به ندرت این امر در زنان دیده میشود.
شرح یکی دیگر از آزمایشات بر مغز انیشتن :
متن زیر ترجمه نوشته ایست که توسط دکتر Marian Diamond به قلم تحریر درآمده و شرح یکی از این آزمایشات بر مغز انیشتن است:
هیجان کشف کردن مسری است.یافته های جدید اغوا کننده و بدون توقف ما را راهنمایی می کنند.اما چه عاملی باعث شد من مطالعه بر روی نسبت glial cells به neuron را در مغز انیشتن آغاز کنم؟ جواب این مسئله را در یک گزاره ساده نمی توان یافت. بلکه بر پایه سال ها کار و مطالعه اثرات محیط بر اناتومی مغز بنا شده است.
بازسازی سری اتفاقاتی که منجر به یافتن تعداد نهایی سلول ها می شود یک کار سخت و طاقت فرسا بود اما با وجود تمام این سختی ها عوامل زیادی بودند که ما را در راه تحقق این هدف یاری کردند. که عبارتند از:
1- همکاری با یک پروفسور (gerhald von bonin) در حدود 25 سال پیش
2- نتایج یک تحقیق که نشان می داد در مغز موش هایی که در محیط غنی زندگی می کنند ، در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند تعداد glial cells به ازای هر neuron بیشتر است.
3- عکسی از مجله science که جعبه ای مقوایی را نشان می داد که در داخل یک میز تعبیه شده بود و در درون آن مغز انیشتن نگهداری می شد.
4- در یک بعد از ظهر آرام که به نظر می رسید همه مشغول کاری باشند من آنقدر وقت آزاد داشتم که بتوانم در مورد مسائل بالا فکر کنم.
5- استفاده از فناوری های عالی و بررسی های آماری
این ها همه باعث شد تا من به همان سادگی که که هم اکنون یک نفر می تواند محاسبه کند که 1+2+3+4 چند می شود تفاوت بین نسبت glial cells و neurons را در مغز انیشتن را در مقایسه با نمونه های گرفته شده از مغز چند فرد دیگر نیز قابل مقایسه است.حال هرکدام از قسمت های معادله بالا را بیشتر شرح می دهم.
1- یک روز در آزمایشگاه مطالعاتی پروفسور von bonin این موضوع را بیان کرد که فکر می کنمinferior parietal cortex از prefrontal cortex توسعه بیشتری پیدا کرده است. و از انجا که شمار glial cells نسبت به neuron هم زمان با پیشرفت و بالا رفتن در درخت philogenetic افزایش می یابد. این طور در نظر گرفتیم که هر چه یک ناحیه توسعه یافته تر باشد باید نسبت glial cells به neurons هم بیشتر باشد.
سپس از مغزهای نگه داشته شده 11 مرد، یک سری نمونه به اندازه بلور شکر از prefrontal cortex و inferior parietal cortex سمت راست و چپ مغز برداشتیم. یعنی 44 نمونه،نسبت glial cells به neurons نشان داد که در prefrontal cortex تعداد glial cells به ازای هر neuron در مقایسه با inferior Parietal lob بیشتر است. به این ترتیب یک نسبت glial cells به neuron را بر اساس اطلاعات علمی به دست آوردیم.
2- در حدود دهه 1960 میلادی کارشناسان و متخصصان ازمایشگاه چوزف التمن در پوردو و ما، فهمیدیم در cerebral cortex از مغز موش هایی که در محیط زیست غنی زندگی می کنند تعداد glial cells به neurons” فعال “cortex در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند بیشتر است.
نورون های فعال cortex احتیاج به سلول های حمایتی glial cells دارند. و در ضمن باید توجه داشت که شمار نورون ها بعد از تولد زیاد نمی شوند در حالی که تعداد glial cells زیاد می شود.
3- تعدادی از دانشجویان عکس جعبه مغز انیشتین را از مجله science بریده و به دیوار ازمایشگاه نصب کردند زیر نویس مشخص می کرد که این مغز در کانزاز نگه داری می شود.
4- یک روز که من در دفتر کار همسرم در UCLA نشسته بودم با خود فکر کردم که ایا می توان فقط4 قطعه ازمغز انیشتین که قابل مقایسه نمونه های خودم در ازمایشگاه باشد را بدست اورم.پس گوشی تلفن را برداشتم و با دانشگاه کانزاز( بخش ANOTAMY) تماس گرفتم و مطلع شدم که مغز انیشتین در اختیار tomas harvey درweston است . بعد از 3 سال مذاکرات تلفنی که هر 6 ماه 1 بار انجام می شد سرانجام من 4 قطعه لازم را دریافت کردم
5- به کمک 1 تکنسین عالی و یک کارشناس امار (یک دانشمند به ندرت به تنهایی کار می کند) ما متوجه شدیم که در مغز انیشتن و در هر 4 قطعه آزمایش شده در مقایسه با همان قطعات از مغز 11 مرد دیگر، تعداد glial cellبه neuron بیشتری وجود دارد و فقط در left parietal lob ان این نسبت به طور مشخصی بیشتر بود.اگر چه این تفاوت به طور غیر معمول بیشتر بود اما ما فقط یک انیشتن داشتیم که با 11 مرد دیگرمان مقایسه کنیم.وگرنه اگر ما 11 اینشتین داشتیم این یافته قابل اعتمادتر می شد. به هر حال این مطالعه اولین قدم در این راه بود که تا بحال کسی بر نداشته بود.
گردآورنده: دنیاها، دانشنامۀ فارسی | www.donyaha.ir