آیا دقت کردید هنگامی که به یک کنسرت موسیقی میروید، به یک سمینار مهم دعوت میشوید، یا در حال ارائه Demo برنامهای که نوشتهاید به مدیر خود میباشید و ... اغلب اتفاقهایی ناخواسته که تا قبل از آن در هیچ یک از آزمایشها خود را نشان ندادهاند، بروز میکند و باعث اخلال در برنامه میشود. هر روز غذا میل میکنید و ذرهای به روی لباستان نمیریزد اما روزی که میخواهید با لباس تمیز به جایی بروید، مقداری از سس غذا روی لباستان میریزد. اغلب دوستان تحت این شرایط میگویند "بازهم قانون مورفی اجرا شد!"
قانون مورفی در حالت کلی میگوید:
"اگر قرار باشد چیزی خراب شود، میشود".
تاریخچه
اگرچه کمی عجیب به نظر میرسد اما نام قانون مورفی برگرفته از شخصی به همین نام است. کاپیتان ادوارد آلویسیوس مورفی بهعنوان یک مهندس نیروی هوایی در قرن بیستم میلادی در آمریکا میزیست و در خدمت ارتش این کشور بود. وی در بسیاری از آزمایشهای نظامی و غیرنظامی مسئول طراحی و مهندسی موشکها و هواپیماها بود و در خلال یکی از تستهای خود در سال ۱۹۴۹ بود که به وجود این قانون پی برد.

در این آزمایش قرار بود فردی درون یک موشک قرار گیرد و بهصورت شبیهسازیشده نیروی وارد بر وی محاسبه شود، اما اشتباه در وصل شدن بسیاری از سنسورهای دستگاه شبیهسازی، حساسیت کاپیتان مورفی را برانگیخت و رو به تکنیسین دستگاه که به نظر میرسید مسئول این اشتباه باشد گفت: «اگر برای انجام کاری ۲ راه وجود داشته باشد و یکی از آنها منجر به فاجعه شود، او همان را انجام میدهد.» پسازآن بود که مفهوم بدشانسی در زندگی در قالب این جمله مطرح شد که:
«هر خطایی که بتواند رخ دهد، رخ میدهد.»
و قانون مورفی بهسرعت در نشریات هوافضا و سپس زندگی و فرهنگ مردم وارد شد و همه از آن باخبر شدند.
نیکلاس اسپارک محقق و نویسنده در مورد این قانون، کتاب «تاریخی از قانون مورفی» را نوشته است. مقالات بسیاری از او نیز در نشریات علمی گوناگون همچون «علم قانون مورفی» در ژورنال Scientific American چاپ شده است. بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران نیز در باب این موضوع یادداشتهایی از خود بهجای گذاشتهاند. کتاب «چرا همیشه نان تست از سمت کَرهای آن به زمین میافتد؟» نیز از دیگر منابع موجود در این زمینه است، اما سؤال اصلی اینجاست که آیا چنین قانونی صحیح است یا تنها زائیدهی ذهن عدهای محدود است؟ در ادامه به دنبال پاسخی برای این سؤال خواهیم بود.
این قانون چه میگوید؟
برای روشن شدن فلسفه قانون مورفی و عواقب بدشانسی در زندگی ما، مثالی در این رابطه میزنیم. تصور کنید در راه رفتن به مقصدی که برای رسیدن به آن عجله هم دارید وارد یکی از اتوبانهای شهر شدهاید و در قسمتی با ترافیک سنگینی مواجه میشوید. ناگهان با خود زمزمه میکنید «چرا دقیقاً در روزی که عجله داشتم باید ترافیک به این سنگینی سر راهم قرار داشته باشد؟!»
در همین حال متوجه میشوید از ۵ لاین موجود در اتوبان ۴ لاین شروع به حرکت میکنند و تنها در لاینی که شما هستید اتومبیلها کاملاً متوقف هستند، بلافاصله لاین خود را عوض میکنید اما در کمال تعجب میبینید که لاین جدید بیحرکت مانده و دیگر لاینها (حتی لاینی که چند لحظه پیش در آن بودید) در حال حرکتاند.
اما این پایان ماجرا نیست و درحالیکه به بدشانسی خود فکر میکنید ناگهان پرندهای که از بالای سر شما در حال پرواز است بر روی شیشهی جلوی ماشین خرابکاری میکند، سعی میکنید با تیغهی شیشهپاککن آن را تمیز کنید که در همین حین متوجه میشوید مخزن آب شیشهشوی خالی شده و کار از کار گذشته است! دقیقاً در همین لحظه است که قانون مورفی وجود خود را به رخ شما میکشد.
قانون ساد
قانون دیگری هم وجود دارد، موسوم به قانون ساد که معمولاً مترادف قانون مورفی تلقی میشود. قوانین مورفی را آمریکاییها به کار میبرند؛ در حالی که ساد بین انگلیسیها محبوبتر است. البته در بحثهای تخصصی بسیاری اصول ساد را وسیعتر از مورفی میدانند و معتقدند قوانین ساد بیشتر بر مسئله بخت و اقبال تأکید دارد. قوانین ساد میگویند بخت خوب یا بد بر قامت شخص دوخته شده:
- وقتی چیز بدون استفادهای را دور میریزی، بعد از مدت کوتاهی به آن شی نیاز پیدا میکنی.
- از دست دادن شنوایی برای همه نا گوار است اما این اتفاق دقیقاً برای آهنگساز مشهوری چون بتهوون رخ میدهد.
- به شهری دیگر مهاجرت میکنی؛ انگار فقط به این دلیل که آنجا با یک همشهری آشنا شوی و با او ازدواج کنی.
- هرگاه دنبال چیزی هستید، آن را نخواهید یافت ولی وقتی دیگر دنبال آن چیز نیستید، آن را هربار خواهید یافت.
با این حال، خود کلمه ساد با توجه به معانی غیراخلاقیای که داشت، منفور بود و مردم مورفی را جای آن به کار بردند.
به تدریج تفسیرهای زیادی راجع به این قانون توسط مدیران و مهندسان ارائه شده است که در زیر نمونههایی از آنها را میخوانید:
قوانین عمومی
- هیچ کاری به آن سادگی که بنظر میآید نمیباشد.
- نمام کارها بیشتر از آن چیزی که شما فکر میکنید وقت میگیرند.
- اگر احتمال اینکه چند پدیده باهم رخ دهند و باعث خرابی سیستم شوند خیلی کم باشد، هنگامی که شما نیاز دارید سیستم درست کار کند این پدیدهها باهم رخ خواهند داد.
- هر راه حلی که برای مشکلات ارائه میشود، خود مشکلات جدیدی بوجود میآورد.
قوانین نظامی
- هرگز یک سنگر را با کسی که از تو قویتر است تقسیم نکن.
- اگر افسر مافوق تو را میبینید، پس دشمن هم تو را میبیند.
- اگر در جبهه داری خوب پیشرفت میکنی، حتما به سمت دام دشمن میروی.
- اگر نیاز داری که همین الآن با افسر مافوق خود صحبت کنی، یک چرت بزن.
قوانین تکنولوژی
- منطق عبارت است از یک روش سیستماتیک برای رسیدن به یک نتیجه غلط.
- تمامی اکتشافات و اختراعهای بزرگ دنیا بر اثر اشتباه به جود آمدهاند.
- مهمترین email ای را که میخواهی بگیری گم میشود.
- اگر یک برنامه کامپیوتری بدرد نخورد باید آنرا مستند کرد.
- اگر یک برنامه کامپیوتری مفید باشد باید آنرا عوض کرد.
- در اجرای پروژه مهم نیست چقدر منابع در اختیار دارد به هر حال کم است.
قوانین ساده در زندگی روزمره
قانون نان تست: اگر در میز صبحانه نان تستی که بر روی آن کره و مربا مالیدهاید از دستان رها شود، دقیقاً از همان سمت کرهای به زمین خواهد افتاد.
قانون USB: اگر میخواهید کابل USB موبایل و یا فلش خود را به کامپیوتر وصل کنید، همیشه جهت را برعکس انتخاب خواهید کرد.
قانون گرانش: اگر وسیلهی باارزشی از دستتان بیفتد، حتماً از زاویهای با زمین برخورد میکند که بیشترین آسیب را ببیند.
قانون مواجهه: اگر دوست ندارید با شخص خاصی روبهرو شوید، قطعاً با او مواجه خواهید شد.
قانون جستوجو: اگر در فروشگاهی دنبال جنس خاصی میگردید، همیشه در قفسه آخر آن را پیدا خواهید کرد.
قانون پمپبنزین: اگر وارد یکی از لاینهای پمپبنزین شدید و عجله دارید، دقیقاً لاینهای دیگر از لاین شما زودتر حرکت میکنند.
قانون دسترسی: هرگاه وسیله قدیمی که دیگر به آن نیازی ندارید دور بیندازید، سریعاً به آن نیاز پیدا خواهید کرد.
قانون بینی: درست زمانی که دستانتان پر از لکههای سیاه و روغنی شده است، بینیتان شروع به خارش میکند.
قانون جنس نو: بهمحض اینکه یک وسیله (ماشین و یا موبایل و ...) نو میخرید و به هر نحوی مراقب هستید بر روی آن خط نیفتد، میبینید یک خط بر روی آن ظاهر شده است.
قانون عجله: در روزی که از خواب دیر بیدار شدهاید و برای رسیدن به محل خاصی عجله دارید، تمام وسایلتان گم میشود و نمیتوانید آنها را پیدا کنید.
قانون آینده: لبخند بزن، فردا روز بدتری خواهد بود.
قانون باران: در کمال تعجب وناباوری زمانی باران میآید که روز قبل ماشین خود را به کارواش برده باشید.
قانون تحویل: دقیقاً در روزی که قصد دارید گزارش یا پروژه خود را به رئیستان تحویل دهید مشکلی در آن به وجود میآید.
قانون تلفن: اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون دروغگویی: اگر بهانه دروغتان پیش رئیس برای دیر آمدن، پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً بهخاطر پنچر شدن ماشینتان دیرتان خواهد شد.
قانون اثبات: وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک: نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون قهوه: قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
قانون وسایل نقلیه: وسایل نقلیه اعم از اتوبوس، قطار، هواپیما و … همیشه دیرتر از موعد حرکت میکنند، مگر آنکه شما دیر برسید؛ در این صورت درست سر وقت رفتهاند.
قانون اتوبوس: مدت زیادی منتظر اتوبوس میمانی و خبری نیست. پس سیگاری روشن میکنی. به محض روشن شدن سیگار، اتوبوس میرسد (به عبارت ساده، اگر سیگار را روشن کنی اتوبوس میرسد. اگر برای زودتر رسیدنِ اتوبوس سیگار را روشن کنی اتوبوس دیرتر میآید).
قانون کار: اگر به نظر میرسد همه چیزها خوب پیش میروند، حتماً چیزی را از قلم انداختهای.
قانون نتیجه: احتمال بد پیش رفتن کارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد.
قانون تحویل پروژه: وقتی موقع تحویل پروژه میرسد، دقیقاً همان روز مشکلی در آن پیدا میشود.
قانون یادگیری: شما چیزی را یاد نمیگیرید، مگر بعد از اینکه امتحان آن را دادید.
قانون خرید: اهمیتی ندارد که چقدر دنبال جنسی بگردید، به محض اینکه آن را خریدید، آن را در مغازه دیگری ارزانتر خواهید یافت.
قانون چیزهای خوب: هر چیز خوب در زندگی یا غیرقانونی است یا غیراخلاقی یا چاقکننده.
قانون ضایع شدن: احتمال آنکه کاری را که انجام میدهید، دیگران ببینند، نسبت مستقیم دارد با میزان احمقانه بودن آن کار.
قانون لکه: زمانی که میخواهید لکه روی شیشه پنجره را پاک کنید، لکه در سمت دیگر شیشه خواهد بود.
قانون بقای کثیفی: برای تمیز کردن هر چیزی، چیز دیگری باید کثیف شود.
قانون تعمیر: زمانی که دستگاه معیوب خود را نزد تعمیرکار میبرید، کاملاً درست و بیعیب کار خواهد کرد.
قانون اجتناب: اگر به هر دلیل در جایی قانون مورفی عمل نکند، قراره اتفاق خیلی بدتر و بزرگتری بیفتد.
قانون خانم مورفی: اگر چیزی خراب یا اشتباه بشود، حتماً تقصیر آقای مورفیه.
قانون مامان: اگر دنبال چیزی باشی ولی آن را پیدا نکنی و مادرت بیاید همانجا را بگردد قطعاً پیدا میکند
قانون زندگی مورفی: آیا زندگی شما نمونه خوبی از قوانین مورفی است؟
قانون تله (فیناگل): اگر بدترین زمان خراب شدن برای چیزی وجود داشته باشد، همان زمان است که خراب میشود.
نتایج
باید توجه داشت که قانون مورفی در ذات خود دارای نیروی قدرتمند و اسرارآمیزی نیست که بتواند قواعد جهان هستی را تحت تأثیر قرار دهد و بدشانسی در زندگی را ایجاد کند. بلکه ما انسانها هستیم که این قانون را در شرایط ناگوار زندگی خود دخیل میکنیم، اما در شرایط عادی و زمانی که زندگی خوب پیش میرود آن را بهکل فراموش میکنیم.

بهطور مثال زمانی که بدون مشکل کلاس ورزش خود را به اتمام میرسانید، یا با یک دوچرخهسواری مطلوب به مقصد میرسید و یا حتی زمانی که با راه رفتن مسیری را طی میکنید و صحیح و سلامت به نقطهی موردنظر میرسید، به خود این نکته را یادآور نمیشوید که عملکردتان عالی بوده و همهچیز مطابق میل شما پیش رفته است.
لذا قوانین مورفی تنها زمانی خود را بروز میدهد که ما بهجای فکر کردن به اتفاقات مثبت، توجه خود را بر روی وقایع و رویدادهای منفی متمرکز میکنیم. درواقع میتوان گفت این قانون به تفکرات و رفتارهای آدمی برمیگردد و گاهی برای اثبات خود از قوانین فیزیکی یا احتمالات ریاضی استفاده میکند.
بهطور مثال اگر قرار بود قانون مورفی بر روی همه فعالیتهای زندگی تأثیرگذار باشد، برادران رایت هیچگاه رؤیای پرواز انسان را به حقیقت تبدیل نمیکردند، یا داروی پنیسیلین هرگز کشف نمیشد، و یا حتی سفر به کرهی ماه برای بشر رخ نمیداد.
آیا این قانون درست است؟
برای این پرسش تاکنون جوابهای گوناگونی داده شده است ولی میتوان آنها را در ۳ سطح اصلی بررسی کرد:
- سطح اول: نظر عامه مردم در رابطه با قوانین مورفی. اگر با مردم اطراف خود صحبت کنید و از آنها بخواهید تجربیات خود را بیان کنند با مثالهای بیشمار از تجربیاتی که منشأ آن قانون مورفی است مواجه خواهید شد و ازنظر آن افراد بدشانسی در زندگی همیشه وجود دارد.
- سطح دوم: نظر افرادی که با اصول روانشناسی آگاهاند. در برخورد با این افراد قطعاً نتیجهی متفاوتی حاصل خواهد شد و چنین کسانی میتوانند دلایل اتفاقات را به باور و ذهن انسان ارتباط دهند که ریشه در خطاهای ذهنی و محدودیتهای فکر ما دارد.
- سطح سوم: نظر افرادی که توجه به مسائل فیزیکی و ریاضی دارند. این افراد در مواجه پدیدهها به دنبال دلایل علمی میگردند و شما را اینگونه توجیه خواهند کرد. بهطور نمونه در مثال نان تست این فرضیه مطرح میشود که چون سمتی که مربا و کَره قرار دارد سنگینتر است در زمان افتادن نان، نیروی گرانش باعث چرخیدن نان و برخورد با زمین از سطح سنگینتر میشود.
بنابراین به نظر میرسد بهترین راه برای پاسخ به صحت قانون مورفی در رویکرد ذهنی ما قابل جستوجو باشد. درواقع بسته به نوع سطحی که به مسئله نگاه میکنیم میتوان دلایل بدشانسی را به عوامل بیرونی یا درونی ارتباط داد. مثلاً اگر خودرو شما درست روزی خراب میشود که انتظارش را ندارید، باید این مسئله را به کمتوجهی شما در نگهداری خودرو در هفتهها و ماههای گذشته ربط داد.
گردآورنده: دنیاها، دانشنامۀ فارسی | www.donyaha.ir