ژان لرون دالامبر، ریاضیدان، فیزیکدان، فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی بود. تا سال 1759 او به همراه دنی دیدرو یکی از سردبیران دایرهالمعارف فرانسوی بود. فرمول دالامبر برای به دست آوردن جواب معادله موج به نام او شده است.
قاعده دالامبر نیز که به اسم این دانشمند نامگذاری شده است، با قانون دوم نیوتن همارز است و از آن به راحتی مکانیک لاگرانژی به دست میآید. همچنین قضیه اساسی جبر در فرانسه به نام d'Alembert نامگذاری شده است.
زندگی
صبح یکی از روزهای ماه نوامبر 1717 ناله کودکی از داخل بستهای در کنار کلیسای «سن ژان لورن» توجه زنی خیرخواه و نیکوکار را به خود جلب مینماید. زن نیکوکار که زوجه شیشه بر فقیری به نام «روسو» بود کودک را به فرزندی خود قبول میکند. زن نیکوکار کودک را مانند فرزند خود تربیت میکند و کودک هم بعدها حقشناسی بیمانندی را درباره این مادر مبذول میدارد.
ولی مدتها بعد معلوم شد که این کودک فرزند نامشروع زنی میهماندار به نام مادام «تنس» و یک افسر سوار نظام بنام ژنرال دتوس میباشد.
طولی نکشید که دالامبر سر راهی بزرگ شد و دانشمند شهیری گردید ولی هیچ وقت مادر- خوانده خود را فراموش نکرد و به مادام تنس که مایل بود او را پیش خود ببرد گفته بود که:
«شما فقط نامادری من هستید و مادر حقیقی من همان زن شیشهبر است.»
آثار
دالامبر بیشتر به واسطه پژوهشهایش در ریاضیات و مکانیک استدلالی و به عنوان ویراستار علمی دایرهالمعارف معروف است، او در معروفترین کتاب خود به نام «رساله درباره مکانیک» که در سال 1743 منتشر شد سه قانون خود برای حرکت را عرضه کرد. در مورد قانونهای اول و دوم یعنی قانون ماند و قانون متوازیالاضلاع حرکت، استدلال دالامبر هندسی بود فقط در مورد قانون سوم پای فرضهای فیزیکی در میان است. این قانون به موضوع تعادل میپردازد و عبارت است از اصل بقای اندازه حرکت در موقعیتهای برخورد.
دالامبر در این رساله، نخستین بیان درباره آنچه را امروزه اصل دالامبر شناخته میشود ارائه می کند. این اصل امروز در واقع بیش از آن که اصل به شمار آید قاعدهای است برای کاربرد قوانین حرکت که در رساله بیان شدهاند. میتوان آن را چنین بیان کرد: در هر موقعیتی که شییء در اثر مانعهایی از ادامه حرکت ماندی عادی خود بازماند، حرکت حاصل را میتوان به دو مؤلفه تجزیه کرد: حرکتی که شیء عملاً انجام میدهد و حرکتی که مانعها آن را از بین میبرند.
دالامبر در سال 1744 رسالهای درباره تعادل و حرکت سیالات انتشار داد و از اصل خود برای توصیف حرکت سیالات استفاده کرد و به بررسی مسائل مهم جاری مکانیک سیالات پرداخت. کتاب دیگرش به نام «تفکراتی درباره علت کلی بادها» که در سال 1747 منتشر شد، حاوی نخستین کاربرد عمومی معادلات دیفرانسیل جزئی در فیزیک ریاضی بود در مقالهای به سال 1747 معادله موجی برای نخستین بار در فیزیک ظاهر شد اما راه حل دالامبر اگرچه درست بود، کاملاً با پدیده های مشهود وفق نمیداد.
در کتاب «پژوهش درباره تقدیم اعتدالین و رقص محوری زمین» که در سال 1749 نوشته شد. روش او در پرداختن به مسأله تقدیم اعتدالین شبیه به روش کلرو بود و به راه حلی دست یافت که با حرکت رصد شده زمین توافق بیشتری داشت.
همچنین کتاب و رسالهای درباره نظریه جدید مقاومت سیالات که در سال 1752 منتشر شد و در آن برای نخستین بار معادلات دیفرانسیل هیدرودینامیک بر حسب یک میدان بیان شده و باطلنما (پارادوکس) هیدرودینامیک مطرح گردیده بود، بحث و جدال بسیاری برانگیخت. فرهنگستان پروس در مسابقهای که این مطلب برای آن نوشته شده بود جایزهای اعطا نکرد به این دلیل که هیچ کس دلیلی تجربی در مورد این کار نظری ارائه نکرده بود. ادعا شده است که اثر دالامبر اگرچه بهترین اثری بود که به فرهنگستان رسیده بود، از خطا مصون نمانده بود. خود دالامبر محرومیت خویش را از جایزه نتیجه نفوذ اویلر میدانست و روابط میان این دو دانشمند که قبلاً تیره شده بود، رو به وخامت بیشتری نهاد. افتخار توسعه مکانیک سیالات به گونهای مختلف به هر دو شخص نسبت داده شده است.
دالامبر پیشگفتار دایرهالمعارف را نوشت. این پیشگفتار از اسناد عمده عصر روشنگری و بیانیه فیلسوفان است. مقالههای دالامبر در دایرهالمعارف از حوزه ریاضیات بسیار فراتر میرفت. دالامبر که با همکاری «دیدرو» برای تهیه دایرهالمعارف اقدام کرده بود در سال 1758 همکاری با دایرهالمعارف را ترک گفت. وی در سال 1754 به عضویت آکادمی علوم فرانسه انتخاب شد. محصول علمی مهم دالامبر پس از سال 1760 کتاب «جزوه های ریاضی» او بود که مشتمل بود بر راهحلهای جدید فراوانی برای مسائلی که او قبلاً به آنها دست یازیده بود.
آزمون نسبت دالامبر
آزمون نسبت معیاری است برای تعیین وضعیت همگرایی یا واگرایی سریهایی با جملات حقیقی یا مختلط.
این آزمون نخستین بار توسط مطرح گردید و به همین دلیل به آن آزمون نسبت دالامبر یا به اختصار آزمون دالامبر می گویند، همچنین این آزمون گاهی با عنوان آزمون نسبت کوشی هم گفته می شود.
این آزمون بیان می کند:
اگر یک سری باشد و داشته باشیم: آنگاه:
- اگر باشد سری همگرا است.
- اگر باشد سری واگرا است.
- اگر باشد آنگاه آزمون بی نتیجه است و برای تشخیص وضعیت همگرایی باید از سایر آزمونها استفاده شود.
سالهای پایانی و مرگ
دالامبر زندگی خود را بواسطه کمبود وسائل و ذوق ساده خود باسادگی ادامه میداد و سالهای آخر عمر او بر اثر فوت مادموازل لپیناس که با او در منزل مادام دوفون آشنا شده بود بسختی گذشت . این زن با لطف خاص دالامبر را در مرضی که به سال 1765 گرفته بود تیمارداری کرد و تا سال 1776 با او بزیست . از ابتدای آشنایی تا زمان مرگ میان او و این زن جز لطف و محبت چیزی نبود مرگ او عمیقاً در دالامبر اثر گذاشت . بعد از مرگ دوست عزیز خود ولتر به سال 1778 او رهبر قسمت فلسفی آکادمی شد و سرانجام در 29 اکتبر 1783 فرمان یافت . دالامبر سرانجام در روز 29 اکتبر 1783 در سن 63 سالگی در پاریس درگذشت.
گردآورنده: دنیاها، دانشنامۀ فارسی | www.donyaha.ir