پرسشنامه بررسی تمایل دانش آموزان به کلاس کنکوری

پرسشنامه ارزیابی علل گرایش دانش آموزان به کلاس های کنکور (نسخه معلم، دانش آموز و اولیا) توسط  مجدی (1394) تهیه شده است و بصورت ساختار یافته بوده که بر اساس طیف لیکرت طراحی گردیده است. ۵ نفر از کارشناسان این حوزه روایی آن را تأیید کردند.

این پرسشنامه بین ۳۰ نفر از اعضای نمونه توزیع گردید که پایایی آن بر حسب ضریب آلفای کرونباخ (دانش‌آموزان: ۰/۸۷، معلمان: ۸۲0، خانواده‌ها:۰/۸۰) بدست آمده است.

مشخصات پرسشنامه‌

  • الف) مقدمه پرسشنامه: که در آن موضوع تحقیق، هدف از انجام تحقیق، محرمانه بودن اطلاعات گردآوری شده، نحوه پاسخگویی و تقدیر و تشکر از پاسخ‌دهندگان بیان شده است.
  • ب) گویه‌های پرسشنامه: این قسمت که متن اصلی پرسشنامه است دارای ۲۰ گویه برای دانش‌آموزان، ۱۴ گویه برای معلمان و ۱۱ گویه برای والدینشان است.

این پرسشنامه‌ها بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینه‌ای از خیلی کم تا خیلی زیاد تنظیم شده‌اند. نحوه امتیازدهی به گزینه‌های پاسخ به سؤالات پرسشنامه هم به ترتیب از ۱ تا ۵ می‌باشد؛ به این صورت که به گزینه خیلی کم امتیاز ۵، به گزینه کم امتیاز ۴، به گزینه متوسط امتیاز ۳، به گزینه زیاد امتیاز ۲ و به گزینه خیلی زیاد امتیاز ۱ اختصاص داده شده است و بر اساس آن داده‌ها تحلیل شده است.

تعریف نظری و عملیاتی متغیرها

عوامل اقتصادی

عوامل اقتصادی به آن دسته از دارایی‌ها، درآمد و سرمایه‌های مادی اشاره داردکه به طور مستقیم یا غیرمستقیم در علل گرایش دانش آموزان به کلاس‌های کنکور نقش دارد. از جمله عوامل اقتصادی می‌توان به میزان درآمد خانواده و خود داوطلب، سطح زندگی و معیشت داوطلب، میزان بهره‌مندی از امکانات و دستیابی به ابزار و فنونی که در نتیجه وضعیت خوب اقتصادی به‌‌وجود آمده است اشاره کرد. بنا بر برخی نظریات، سرمایه اقتصادی ویژگی مثبت و کارسازی برای دانش آموزان تلقی می‌شود، چرا که دسترسی به سرمایه اقتصادی بیشتر و بالطبع قرارگرفتن در پایگاه اقتصادی بالاتر منجر به گرایش به سبک زندگی بهتر شده و توانایی بیشتری را در دانش آموزان به ویژه در کنش‌های ابزاری (نظیر نوع مدرسه، نوع منابع موجود، دسترسی به کلاس‌های اضافی و معلم خصوصی و...) فراهم می‌کند. همچنین خانواده به لحاظ تمکین مالی مناسب با در اختیار قرار دادن امکانات متنوع از دانش آموز بیشتر حمایت می‌کند. (سمیعی، 1379؛ قارون، 1380؛ نوغانی، 1386؛ خدایی، 1386).

عوامل اجتماعی

منظور از عوامل اجتماعی، محیطی است که داوطلب در آن رشد یافته و یا در آن زندگی کرده است. مانند خانواده، مدرسه، محل زندگی، گروه دوستان و آشنایان، تبلیغات و تعامل با محیط (آدامز، 1977). از نظر بوردیو (1986) سرمایه اجتماعی جمع منابع عینی یا بالقوه ای حاصل شبکه بادوام روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل؛ یا به بیان دیگر، عضویت در یک گروه است. شبکه‌ای که هر یک از اعضای خود را پشتیبانی و از سرمایه جمعی برخوردار می‌کند و آنان را مستحق اعتبار می‌سازد (ص، 147). در پژوهش حاضر به بررسی عوامل اجتماعی پرداخته خواهد شد که در گرایش دانش آموزان به کلاس‌های کنکور نقش داشته است.

عوامل آموزشی

منظور از عوامل آموزشی عبارتند از برخورداری از معلمانی توانمند، دلسوز، هدایت گر، مشوق، با کفایت علمی و اخلاقی مناسب، توانایی جامع دبیران در تدریس عمیق و همه جانبه محتوای دروس مدرسه‌ای، برخورداری از کادر مدیریتی، آموزشی و پرورشی دلسوز، علاقمند و مشوق در مدرسه با جو علمی مطلوب و اثربخش ... (سبحانی نژاد و همکاران، 1391). همچنین نوع مدرسه نیز (اعم از دولتی و غیردولتی) جزء عوامل آموزشی در نظر گرفته شده است.

متغیرهای فردی

در این تحقیق، متغیرهای جنسیت (زن، مرد)، رشته تحصیلی (ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی) و سن، متغیرهای زمینه‌ای در نظر گرفته شده اند. (نوغانی، آهنچیان، رفیعی، 1390).

عوامل انگیزشی

انگیزۀ پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از انگیزه‌های پیشرفت، نیرویی درونی است که دانش آموزان را به ارزیابی همه جانبۀ خود با توجه به عالی‌ترین معیارها، تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد همراه است، سوق می‌دهد. انگیزۀ پیشرفت تحصیلی یعنی اینکه فرد تمایل دارد کارش را در زمینه ای به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خودجوش ارزیابی کند.

سازۀ انگیزۀ پیشرفت تحصیلی در مدرسه به رفتارهایی که به یادگیری و پیشرفت مربوط است اطلاق می‌شود. رویکردهای زیادی برای تعریف فرآیند انگیزۀ پیشرفت تحصیلی وجود دارد. بعضی از رویکردها به انگیزه‌های مرتبط به موفقیت به طور عام می‌پردازد و یا به عبارت دیگر، خودپنداره‌های فرد را به طور گسترده مد نظر قرار می‌دهد، مانند سازۀ عزت نفس.

یکی از این رویکردها را می‌توان رویکرد هدف‌ها دانست. رویکرد هدف‌ها بر اساس انگیزه‌های سازگارانه و ناسازگارانه پدید می‌آیند (ایمز، 1984، نقل در عابدی، 1380).

طبق این رویکرد، کودکانی که توانایی‌های یکسانی دارند هنگامی که در مقابل مشکلات آموزشی و یادگیری قرار می‌گیرند پاسخ‌های متفاوتی می‌دهند. بعضی از کودکان با وجود توانایی‌های سطح بالا این دشواری‌ها را به گونه‌ای تغییر می‌دهند که به نظر می‌رسد توانایی اندکی دارند و از اینکه تلاش‌هایشان به موفقیت بیانجامد نا امید می‌شوند که گاهی در قالب الگوی درماندگی آموخته شده آن را تفسیر می‌کنند که ناسازگارانه است، زیرا در مقابل رسیدن کودکان به اهداف ارزشمند و بالفعل کردن توانایی‌های درونی آنها ایجاد مانع می‌کند. در مقابل، کودکان دیگر مشکلات را به گونه‌ای می‌بینند که بر چالش‌هایی که در سر راهشان هست غلبه می‌کنند و از مشکلات ناراحت نمی‌شوند و حتی در وجودشان احساس لذت از غلبه نمودن بر چالش‌ها پدید می‌آید. آنها توجه خود را به تغییر دادن راهبردها با حداکثر تلاش متمرکز می‌کنند و سطوح حل مسألۀ خود را غنی‌تر می‌کنند. این واکنش‌ها را پاسخ‌هایی با جهت گیری تسلط  می‌نامند.

پژوهشگران انگیزۀ پیشرفت تحصیلی را مربوط به دو طبقه اهداف می‌دانند که یکی از آنها، اهداف عملکردی و دیگری اهداف یادگیری نامیده می‌شود. در اولی؛ هدف، عملکرد و کفایت است و کودکان موفقیت‌ها را به عنوان ملاک کفایت خویش می‌دانند. در صورتی که در هدف دوم؛ هدف، یادگیری و تسلط بر کفایت است، در این حالت افراد به دنبال هدف‌های دیگر هستند و در جستجوی تکالیف جدید و افزایش کفایت هستند (هوسن و دیگران، 1992، نقل در عابدی،1380). یادگیری و پیشرفت تحصیلی، از برخی شرایط و متغیرها تأثیر می‌پذیرد، از جمله این متغیرها می‌توان به هوش و استعداد، انواع انگیزش، نگرش نسبت به موضوع یادگیری، مهارت و روش‌های مطالعه، شرایط و امکانات محیط آموزشی، ویژگی‌های شخصیتی، وضعیت خانوادگی و ... اشاره کرد. مک کابز و مارزانو (1990) (نقل در شریفی، 1385) پیشرفت را تابعی از اثر مشترک دو ویژگی "مهارت" و "اراده" یعنی انگیزش می‌دانند. پژوهش آنها نشان داده است که وجود اراده یا انگیزش، بی‌حضور مهارت یا برعکس به پیشرفت منجر نمی‌شود.

انگیزش عبارت است آغازگری، جهت گیری، شدت و تداوم رفتار. انگیزه ممکن است درونی یا بیرونی باشد. انگیزه درونی بر خلاف انگیزه بیرونی به هیچ نوع نتیجه و یا پاداش وابسته نیست و زمانی به وقوع می‌پیوندد که شخص به خاطر خود فعالیت و بدون توجه به مشوق خارجی یه نتیجه حاصل از کار تلاش می‌کند. انگیزه بیرونی ما را به کارهایی بر می‌انگیزد که نتایج آن برایمان سودمند و خوشایند است و یا ما را از رویدادهای ناخوشایند می‌رهاند (ریان و استیلر، 1991، نقل از شریفی، 1385). یکی از نظریه های مهم انگیزش، نظریه خودگرایی  است که توسط ریان و دسی (2000) گسترش یافته است. بر اساس این نظریه، پیش‌بینی می‌شود که وقتی نیازهای ما برای رقابت، وابستگی و خودگرایی ارضا شود، انگیزه درونی بر انگیخته می‌شود. در صورت عدم ارضای انگیزه‌های مذکور، احتمال بروز انگیزه درونی، کاهش می‌یابد. دارندگان انگیزه درونی در مقایسه با کسانی که انگیزه بیرونی دارند، در فعالیت‌های خود، توجه، هیجان و اعتماد به نفس بیشتری نشان می‌دهند. آنان همچنین در انجام تکالیف، از عملکرد، خلاقیت و پشتکار بهتری برخوردارند و عزت نفس و سلامت ذهنی بالاتری دارند.

 

تعریف مفهومی متغیر :
تعریف عملیاتی :
تحلیل بر اساس میزان نمره پرسشنامه :
روایی  پرسشنامه :
پایایی پرسشنامه :
منبع :
کد محصول: 3003
مولفه : 5
سوالات : 45
فرمت : ورد (word)
تعداد صفحات : 12

 

توجه مهم: خرید از "دنیاها" کاملا امن و مطمئن انجام می‌شود و تمامی فایل های دریافتی از سایت تضمین شده می باشد.